زولی کاهان، برنامه نویسی که به گوگل نه گفت!
با نام و یاد خدا و درود خدمت تمامی دوستان نازنین. در این نوشته به سراغ یکی از بزرگان وب میرویم. تعجب نکنید، این مورد نه جان مولر است, نه مدیر اپل و نه بیل گیتس و نه حتی مت مولنوگ. نمونهای واضح که تنها زندگی حرفهای او در دنیای وب، درسهایی دارد برای هر فردی در هرکجای دنیا. زولی کاهان، برنامه نویسی که حتی کلاس هفتم مدرسه را نیز تمام نکرد و حتی دبیرستان نیز نرفته است و اعتقادی نیز به مدرسه و دانشگاه ندارد. او مدرسه را رها کرده و به دنبال علاقه خود رفته است. آنچه در ادامه میخوانید گفتههاییست از زبان خود زولی هاکان که در این مورد توضیح میدهد. این گفتهها حدود 5 ماه پیش در وبسایت اپلیکیشن دایرکتوری لاس وگاس (Nomic) منتشر و 1 هفته بعد نیز توسط فاطمه حافظیان (سردبیر نشریه دانش کامپیوتر) به زبان فارسی ترجمه شد.
زولی کاهان، پنج ماه پیش از پایان دبیرستان، مدرسه را ترک کرد (ترک تحصیل) البته نه به خاطر اینکه نمیتوانست آن را به پایان برساند، بلکه به این دلیل که آن را وقت تلف کردن دانسته و مدرسه را عامل موفقیت خود نمیدانست. در واقع او هر آنچه را که از مدرسه میبایست بیاموزد را آموخته بود و به نظرش تا همین مقطع کافی بود، او حتی در همین دوران نیز مشاغل برنامه نویسی داشت. زولی کاهان با خود فکر کرد که چرا باید وقت خود را در مدرسه بگذرانم؟ قطعا سانفرانسیسکو از کلاس مدرسه جذاب تر است. البته زولی کاهان که اهل شهر آستین از ایالت تگزاس بود، پیش از این تصمیم والدین خود را در جریان تصمیمش قرار داده بود و رضایت آنان را نیز کسب کرده بود.
کاهان در این مورد میگوید: نرفتن به دانشگاه یک بحث مفصل است و تمام نکردن دبیرستان نیز بحثس مفصلتر و موضوعی دیگر. با این حال والدینش از تصمیم او حمایت کردند. در واقع تصمیمی که زولی هاکان گرفته بود غیرقابل پیش بینی نبود و غیرمنطقی نیز نبود. او علاقه خود را به دنیای وب از 10 سالگی به اثبات رسانده بود، همان زمانی که همراه پدرش بر روی یک کامپیوتر شاتل کار میکرد و چند سال بعد نیز او چنان به کد نویسی مسلط شده بود که به یک هکر تمام عیار تبدیل شده بود که ابزارهای مورد نیاز خودش را خودش میساخت. کاهان، جستجو برای پیدا کردن شغلی مناسب برای خود را خیلی زود آغاز کرد و زودتر از زمان مقرر نیز به آن رسید، یعنی 1 روز پیش از تولد 18 سالگیاش و زمانی که یکی از مسئولین بخش کارگزینی کمپانی گوگل با او تماس گرفت.
اما زولی کاهان، پیش از آن نیز در فعالیتهای شغلیابی زیادی شرکت کرده بود و حتی در وبسایت Hired نیز نامنویسی کرده بود. جایی که کارفرمایان زیادی حضور پیدا میکنند تا از بین نیروی کاری که در این مجموعه نامنویسی کردهاند، نیروی مورد پسند خود را جذب نمایند و افراد با استعداد در زمینههایی مانند طراحی رابطهای کاربری یا مهندسین خبره سیستمها در این مجموعه به وفور به چشم میخوردند.
در طی حدود دو ماه و نیم، زولی کاهان زمان قابل ملاحظهای را برای پیدا کردن شغلی مناسب برای خود صرف کرد. از مصاحبه های تلفنی گرفته تا جلسات تکنیکال برای استخدام، همه و همه بخشی از کار روزانه او بود که یا در پای تلفن و یا حضوری اغلب روز را به آن مشغول بود. برخی شرکتها مانند Yahoo و Klout و Optimizely در ابتدا به او و استخدام او علاقه نشان دادند، اما زمانی که میفهمیدند او هیچگونه مدرک دانشگاهی و آکادمیک در این زمینه ندارد، ماجرا نیمه تمام میماند و معمولا به سرعت تلفن را قطع میکردند و یا در مکالمات حضوری، به سرعت از پشت میز بلند شده و با کاهان جوان خداحافظی میکردند. برای نمونه کاهان میگوید: زمانی که مدیر کارگزینی یاهو با من تماس گرفت و وقتی گفتم که مدرک تحصیلی ندارم، بلافاصله با گفتن اینکه ما افراد بدون مدرک را استخدام نمیکنیم، گوشی تلفن را قطع کرد، مکالمه من با مدیر این بخش از یاهو، تنها 4 دقیقه به طول انجامید.
با این حال کاهان میدانست که موقعیتهای دیگری نیز خواهد بود. فرضا گوگل بود که هیچگونه مشکلی با نداشتن مدرک تحصیلی او نداشت. کاهان نوجوان، در وبلاگ شخصی خود، شرح کاملی از رایزنیهاش با گوگل را نوشت و گفت که گوگلیها از او خواستند که به دفتر مرکزی این شرکت در Mountain View مسافرت کند. در همان زمان نیز شرکت گمنام Nomic که سازنده یک اپلیکیشن دایرکتوری در لاس وگاس بود نیز به او پیشنهاد کار با سمت مهندس داد. کاهان ابتدا به لاس وگاس رفت و صحبت کوتاهی با بنیانگذاران نومیک داشت و از آنجا به دفتر مرکزی گوگل در سانفرانسیسکو رفت، جایی که سایر مصاحبههای سخت و تکنیکال گوگل، در انتظارش بود. او در وبلاگش در این باره نوشت: همه اینها (کارمندان گوگل) بسیار باهوش هستند و من بسیار حس خوبی دارم که میتوانم با این گروه از نوابغ کار کنم و تجربیات خوبی را بهدست بیاورم.
اما در 13 دسامبر بود که نومیک به او رسما پیشنهاد کار داد که او را با سمت مهندس در کمپانی خود استخدام نماید و گوگل نیز رسما همین پیشنهاد را با عنوان دعوت به شرکت در آزمون استخدامی برایش ارسال کرد. کاهان در اینباره نوشت: کار کردن در گوگل برای هر کسی که در صنعت وب و تکنولوژی وب کار میکند، یک رویای همیشگی است. اما برای من لزوما بهترین مسیر چیزی نبود که رویاها میخواست. در این مسیر بود که کاهان ناگهان تغییر موضع داد و تصمیم گرفت در یک شرکت کوچک کار کند که در آن تنها یک کارمند و یا یک برنامه نویس ساده نباشد. در واقع هدف کاهان راهاندازی کسب و کار خودش بود، چیزی که آرزوی بسیاری از برنامه نویسان است. کاهان از پدر خود تشکر کرد که او را از بله گفتن به گوگل منع کرد که کار و بیزنس شخصی خود را داشته باشد. کاهان تا کنون 2 شرکت راه اندازی کرده است که هر دو را با کمک پدرش اداره میکند و همزمان نیز در نومیک مشغول به کار است.
زولی کاهان اولین فردی بود که بدون داشتن مدرک دانشگاهی توسط گوگل به کار دعوت شده بود و به غول دنیای وب، یک نه تاریخی را گفته بود. در حالی که کار کردن در گوگل میتوانست صرفا بر روی برنامه نویسی و حل مشکلات خلاصه شود، کار کردن در نومیک میتوانست او را به بخشهای مهمتری از تصمیم گیری در این شرکت و حتی تعیین مسیر آینده آن نزدیک کند و جا برای ایده پردازی و نوآوری او داشته باشد. کاهان حالا در سانفرانسیسکو است. جایی که اغلب وقتش صرفش ملاقات با افراد مختلف و متخصصین مختلف میشود و نومیک به او اعتماد کامل داشته و آزادی عمل و اجرا داده است. او اکنون اپلیکیشنی تحت عنوان ZETHOS را هم نوشته و مشغول پروژههای دیگری است که او را از دنیای کدنویسی فراتر میبرد. کاهان میگوید: اگر کاری که مورد علاقه و پسند شماست را انجام نمیدهید، در حال اشتباه کردن هستید.
دیدگاهها در "زولی کاهان، برنامه نویسی که به گوگل نه گفت!"
دیدگاه خود را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
منم ترم 5 از دانشگاه انصراف دادم… ولی هر چی فک میکنم نمیدونم چرا به جایی نرسیدم 😐
خیلی جالب بود.
منم خیلی دلم میخواد برنامه نویس وب بشم . ولی فقط یک کمی html و css بلدم.
مهمترین نکته انگیزه و علاقهای هست که دارید، هیچ کسی مادرزاد متخصص نبوده دوست من
انصافا مدرک هیچ اهمیتی تو موفق شدن یا نشدن یه نفر نداره… امیدوارم این داستانها نظر افراد مدرک گرا رو تغییر بده.
جالب بود
تحصیل فقط توصیه ی بابای فقیره! 🙂
سلام عالی بود مرسی
درسته. قبول دارم. آدم باید به دنبال چیزی بره که بهش علاقه داره نه دنبال چیزی بره که بقیه میگن.